نویسنده: یاس کبود  دوشنبه 85/2/11  ساعت 10:21 صبح

هوالعالم

این گلبرگ ها را با تمام وجود تقدیم اساتید و معلمانی می کنم که در

طول زندگی در مکتبشان درس آموختم .

هفته معلم بر پیام آوران سازندگی و بالندگی ،معلمان دلسوز انسان ساز

 تبریک و تهنیت باد .

چه جهل مقدسی است ،آن گاه که انسان بعد از سال ها رنج و تکاپو می

 فهمد که هنوز هیچ نمی فهمد و چه علم نا مقدسی است وقتی خدا در

متن آگاهی هایت نباشد .

معلم حقیقی پاکنویس علمش را به دانش آموزان می بخشد .

معلم خوب ،معلمی است که هر شب مشق خود را بنویسد و در کلاس

خود را خط بزند.

اول معلم خداست و او صدو سیزده درسش را با رحمت آغاز کرده و یک

درسش را با غضب .

معلمی هنر است و انتخاب آن بی زمینه عشق و علاقه نهایت بی هنری و

 کج سلیقگی است.

قلمرو کار معلم قلب است و مغز ،شما فکر کنید متخصص قلب و مغز شدن

 چقدر زمان و ظرافت می خواهد.

التماس دعا انشاالله فرج مولا .

نویسنده: یاس کبود  شنبه 85/2/9  ساعت 11:47 صبح

هوالرفیق

با سلام به بزرگوارانی که فرصت خود را صرف مطالعه این مطالب می کنند .تصمیم دارم  از این به بعد گلبرگهای مطهر را از کلمات قصار مولا علی (ع) در نهج البلاغه تقدیم نمایم امید که عامل به آن باشیم .

به روزگار فتنه ،همچون شتر دوساله باش که نه نیرو دارد سوارش گردند،نه آن پستان که از آن شیر دوشند .

آن کس که با طمع خوی گیرد فرومایه گردد و آن کس که از پریشان روزگاری خود پرده بردارد به خواری تن در دهد و هر کس زبان خود بر خویش فرمانروا کند بیمقدار گردد.

بخل مایه ننگ است و ترس پایه کاستی .تهیدستی زبان سخنور فرو بندد ،و تنگدست در دیار خویش تنها ماند .

ناتوانی آفت است ،و بردباری دلیری ،و پارسایی توانگری ،و پرهیز کاری سپر ،و خرسندی به رویدادها یاری است ستوده .

دانش ارثی است ارزنده ،وادب زیوری پاینده و تفکر آینه ای تابنده .

التماس دعا انشاالله فرج مولا

نویسنده: یاس کبود  یکشنبه 85/1/27  ساعت 1:27 عصر

هوالرفیق

خدای من،اینکه رویم از معصیت سیاه است و پشتم از بار گناه خمیده ،اما باز به تو رو می کنم و از تو حاجت می طلبم .فقط مهربانی و کرامت توست که جرأتم می بخشد.

خدایا!علی رغم اینهمه بی شرمی که کرده ام ،پشتوانه ام در بلاها و سختیها ،فقط مهر و رحمت توست.

خدایا !من رسیده ام بدین پایه از امید که تو آرزوهای مرا با ترازوی لیاقتهای من نمی سنجی .ملاک تو در بخشش ،ارزش من نیست ،کرامت خود توست .پس بدی های من ،تو را از اجابت و کرامت و رأفتت باز نمی دارد .

خدای من !دست امیدم را بگیر و گوش اجابت به نیایشهای من بسپار .ای بهترین ملجأ دعای نیایشگران وای بهترین تکیه گاه و پناه امیدواران ،سرور من، سید من، مولای من!

کوه آرزویم اگر چه سر به آسمان می کشد ،اما ره توشه رفتارم حقیر و زشت و شرم آور است .تو نعمت عفوت را با پیمانه آرزویم ببخش ،نه با ظرف کوچک و آلوده اعمالم و مرا به تلافی بدیهایم مجازات مکن که شأن کرامت تو برتر از مجازات گنهکاران است و ظرفیت حلم تو افزونتر از کیفر تبهکاران . 

پروردگارا زبانمان را به ذکرت گویا ،دلمان را از مهر و محبتت سرشار و قلبمان را از عشقت بیتاب گردان .

التماس دعا انشاالله فرج مولا  

نویسنده: یاس کبود  چهارشنبه 85/1/16  ساعت 11:56 صبح

هوالرفیق

با سلام به بزرگوارانی که فرصت خود را صرف مطالعه مطالب این حقیر می کنند .

دوستان جایتان در منطقه خالی بود نمی دانید که  چه صفایی داشت .به برکت خون شهدا جمعیت انبوهی در منطقه حضور داشتند .جایتان خالی بود در دو کوهه در حسینه شهید همت تا از سکوت پرمعنایش زار بزنید .سر به سجدا بذارید و با خدای خود نجوا کنید .جایتان خالی بود در هویزه تا بر تربت شهدایی چون علم الهدی سر گذارید و ناله زنید .نبودید تا در دهلاویه با دیدن فیلم شهید چمران عروج یک شهید را با چشمانتان نظاره کنید .نمی دانید طلائیه چه طلای گرانبهاییه که در کمتر جایی پیدا میشه اونجایی که نگاه می کنی به یاد شهدا نماز عشق می خوانند و هر کسی در گوشه ای از این منطقه سفره التماس و نیازی گسترده و با خدای خودش راز و نیاز می کنه .نبودین ببینیین که غرش رود اروند چطور یاد شهدایی که در این رود فدا شدند رو به خاطر میاره و چطور با اون غرش خودش باانسان صحبت می کنه .از کجا بگم از شلمچه و اون غروب بسیار زیبای اون که واقعا بوی کربلا میده از اون گودی قتلگاه شهدایی که الان شده محل عبادت زائران از منطقه فتح المبین بگم که سکوت اون دل آدم رو به درد میاره و آدم فقط می خواد زار بزنه که خدایا اخه ما هم آدمیم و اونهایی هم که در این مکانها شربت شهادت نوشیدند آدمند؟!خدایا نمی دانم چگونه شکرانه این نعمت را بجا آورم نمی دانم چگونه بگویم که از این لطف و محبتت بی شمارت ممنونم  در مقابل عنایاتت همیشه شرمندم  امید که تمام لحظات زندگی ما تکرار این ضیافت های معنوی باشد و امید که شهدا را به یاد بسپاریم نه به خاک .همه می گویند شهدا رفتند و ما ماندیم .بیایید باور کنیم شهدا ماندند و زمان ما را برد .

وضویی از مهر کوثر ،یادی از شهدای نور ،نیتی برای شفاعتی سبز

 شهدا را یاد کنیم ،حتی با یک صلوات

مبــــادا خویشتن را وا گذاریــــم         

 امـــام خویش را تنـها گذاریــــم

زخون هر شهیدی لاله ای رست       

   مبـــادا روی لالـه پـــا گذاریم

خدایا به ما توفیق حق شناسی خون شهدا را عنایت فرما.

التماس دعا انشاالله فرج مولا

نویسنده: یاس کبود  دوشنبه 85/1/7  ساعت 2:10 صبح

هوالرفیق

شهدا شمع محفل بشریتند.      شهید مطهری

خدایا باز هم شرمنده فضل و کرمت ،باز هم تکرار لطف ،دوستان اگر

 توفیق باشد

فردا عازم مشهد الشهدا ایران هستیم .من که با روی سیاه و آلودگی و

کوله باری

از گناه به دیدار شهدا می روم و امید آن دارم در بازگشت کوله باری از

معرفت و

معنویت به همراه بیاورم .دو سال قبل که توفیق حاصل شد هنوز به یاد

دارم .نمی

دانم تا به حال به این دیار مقدس قدم نهادی اید یا خیر ؟!

نمی دانید چقدر با صفاست ،از کجا برایتان بگویم از طلائیه،از بستان،از

سوسنگرد یا

 از شلمچه ،از چزابه بگویم یا که از منطقه عملیاتی والفجر .....نمی دانم هر چه

هست اینجا نیست ؟!باید در انجا سراغش را گرفت .

شاید به ظاهر منطقه ای باشد پر از خاک و .......اما اگر عمیق بنگری می بینی که

هر روز مولایمان حضرت مهدی (عج) بر بالین شهدای گمنام حاضر می

شوند و می

بینی که حضرت زهرا (س) نیز بر بالای سر شان قدم می نهند .

اگر گوش دل باز کنی می شنوی التماس آن شهید گمنام را که می خواهد

 همچنان

 گمنام بماند و مفقود تا هر شب حضرت زهرا (س) بر بالینش بیاید .

کمی دقت کن .شکایت های شهدا را می شنوی ،از من و تو شکایت دارند که

 چگونه

 زحماتشان را هدر می دهیم .می شنوی ناله آن شهید را که از دست

کارهای من

 و تو صدای ناله آنها بر آسمان است ؟!

آیا وقت آن نرسیده که ما هم از خود سفر کنیم و به بی خودی برسیم ؟!

پروردگارا  به خون مقدس شهدا قسمت می دهیم که ما را شرمنده

شهدا نگردان . 

التماس دعا انشاالله فرج مولا