آتش نفسا! رقص تو در دود قشنگ است
چون شرم، كز آن مشرق مقصود قشنگ است
با آن همه نازى كه گلاب تو بر افروخت
رسوايى عطر از نفس عود قشنگ است
با زخم مدارا نكن، اين رسم بلا نيست
اين ولوله با زخم نمك سود قشنگ است
گفتى كه خوشم ز آنچه كه فرمود حبيبم
اى بى خبر! او آنچه نفرمود قشنگ است
اى كوزه به دوش! اين همه تأخير روا نيست
گل كن، كه گل تازه لب رو قشنگ است